
در میان سریالهای ایرانی، کمتر اثری را میتوان یافت که معماری و فضاسازی آن تا این اندازه در خدمت روایت و ایجاد حس معما و هیجان باشد. سریال شکارگاه به کارگردانی نیما جاویدی، نمونهای شاخص از این رویکرد است که با تکیه بر یک عمارت اشرافی و رازآلود، داستانی پرتعلیق و تاریخی را روایت میکند. در این مقاله، این عمارت را از نگاه یک معمار بررسی میکنیم و نقش آن را در شکلدهی به فضای سریال و انتقال مفاهیم مورد واکاوی قرار میدهیم.
سریال شکارگاه یک مینیسریال تاریخی و رازآلود ایرانی است که پخش آن از یازدهم تیرماه ۱۴۰۴ به صورت مشترک از پلتفرمهای فیلیمو و شیدا آغاز شد. کارگردانی این اثر بر عهده نیما جاویدی است؛ فیلمسازی که پیش از این با آثاری چون «ملبورن»، «سرخپوست» و سریال موفق «آکتور» شناخته شده است.
کارگردان: نیما جاویدی
تهیهکننده: مهدی بدرلو
نویسندگان: نیما جاویدی و نازنین بوذری
بازیگران شاخص: پرویز پرستویی (میرعطا خان سرهنگ)، الهام پاوهنژاد، مهدی حسینینیا، سوگل خلیق، الهام نامی، عرفان ابراهیمی و دیگران
سریال شکارگاه از یازدهم تیرماه ۱۴۰۴ هر چهارشنبه از فیلیمو و شیدا پخش میشود و یک مینیسریال ۹ قسمتی است.
در همان دقایق ابتدایی عمارت ، سریال شکارگاه به عنوان یک مکان نفرینشده و اسرارآمیز معرفی میشود؛ جایی که خانوادهای نظامی برای محافظت از گنجینهای ارزشمند به آن نقل مکان میکنند و هر یک از ساکنان، رازهایی در دل خود دارند. این عمارت نه تنها بستر رخدادهای اصلی داستان است، بلکه به عنوان یک شخصیت مستقل، نقش محوری در ایجاد فضای معماگونه و وهمآلود سریال ایفا میکند.
یکی از ویژگیهای شاخص سریال شکارگاه استفاده از تکلوکیشن است؛ درست مانند فیلم «سرخپوست» دیگر ساخته نیما جاویدی. تمام سریال در فضای همین عمارت اشرافی فیلمبرداری شده و این انتخاب، هم به تمرکز روایت کمک کرده و هم امکان پرداخت دقیقتر به جزئیات معماری و دکور را فراهم آورده است. در هر دو اثر، لوکیشن اصلی نه فقط یک پسزمینه، بلکه بستری برای خلق تعلیق و تقویت مضمون داستان است.
عمارت سریال شکارگاه، بنایی اشرافی متعلق به دوران قاجار است که در قالب یک شکارگاه سلطنتی ساخته شده. سبک معماری این عمارت، کاملاً قاجاری بوده و نشانههای بارز این دوره را میتوان در آن مشاهده کرد:
معماری این عمارت، نه تنها به لحاظ زیباییشناسی، بلکه در ایجاد فضای معمایی و تعلیقآمیز سریال نقش کلیدی دارد. راهروهای پیچ در پیچ، اتاقهای متعدد با درهای بسته، پنجرههای بلند و نورگیرهای محدود، همگی حس حضور در مکانی نفرینشده و پرراز را به بیننده منتقل میکنند. فضاهای عمومی و خصوصی به خوبی از هم تفکیک شدهاند و هر طبقه، کارکردی متفاوت و منحصربهفرد دارد که در روایت داستان نیز بازتاب یافته است.
دقت در انتخاب عناصر دکور، از جمله مجسمهها، دیوارکوبها، تابلوها و حتی ظروف و وسایل آشپزخانه، نشاندهنده توجه ویژه تیم تولید به بازآفرینی فضای تاریخی است. این جزئیات نه تنها به باورپذیری فضا کمک میکند، بلکه به شخصیتپردازی و تعمیق روایت نیز یاری میرساند. بهویژه در قسمت اول، لوسترهای شمعی و شومینههای سنگی، جلوهای ویژه به سالنهای پذیرایی دادهاند و در کنار نورپردازی خاص، فضایی وهمآلود و رازآلود ساختهاند.
همانطور که از عنوان و داستان سریال برمیآید، عمارت شکارگاه تنها یک مکان نیست؛ بلکه گنجینهای از رازها و ناگفتههاست. هر یک از اعضای خانواده و مهمانان، رازی در دل دارند که به تدریج در طول سریال آشکار میشود. این رازها، در کنار معماری وهمانگیز عمارت، به تعلیق و جذابیت داستان میافزایند و مخاطب را تا پایان با خود همراه میکنند.
سریال شکارگاه با تکیه بر یک عمارت قاجاری اشرافی و استفاده هوشمندانه از معماری و دکوراسیون، فضایی رازآلود و پرتعلیق خلق کرده که کمتر در سریالهای ایرانی سابقه داشته است. این عمارت، با تمام جزئیات و ویژگیهای معماریاش، به یکی از شخصیتهای اصلی سریال بدل شده و نقشی کلیدی در روایت و انتقال حس معما و هیجان ایفا میکند. انتظار برای کشف رازهای این عمارت نفرینشده، یکی از جذابیتهای اصلی تماشای این سریال برای علاقهمندان به معماری و تاریخ خواهد بود.
دیدگاهتان را بنویسید